خروج نیروهای بین المللی از افغانستان، به نفع مردم و به ضرر طالبان خواهد بود
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان گفت: خروج نیروهای بین المللی از افغانستان یک پیامد سریع دارد که به نفع گروه طالبان است اما پیامد طولانی مدت آن به نفع مردم افغانستان و به ضرر طالبان خواهد بود.
به گزارش واحد خبر روابط عمومی دانشگاه قم اسدالله سعادتی در برنامه نشست شفاف سازی روند صلح و بررسی اوضاع جاری افغانستان که توسط کانون اندیشه نو دانشگاه قم به صورت مجازی برگزار شد، عنوان کرد: اینکه چرا واقعاً افغانستان به صلح نمیرسد و نخبگان آن از جمله طالبان اصرار بر جنگ دارند و این اواخر چرا به راه حل نظامی اندیشیده می شود دلایل سیاسی زیادی دارد که یکی از اساسیترین آنها این است که صلح هنوز در ذهن و فکر و اندیشه طالبان متولد نشده است.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان افزود: طالبان از صلح به عنوان یک حربه سیاسی برای کاهش دادن فشارهای بین المللی و برای گرفتن امتیازات سیاسی از قبیل آزاد کردن زندانیانشان و بیرون کشیدن لیست رهبرانشان از لیست سیاه سازمان ملل متحد استفاده میکند، اما در عمل آنها هنوز هم بر پیروزی نظامی فکر میکنند.
وی ادامه داد: این بحث به خصوص پس از اعلام قطعی دولت آمریکا مبنی بر خروج بی قیدوشرط نیروها از افغانستان جدیتر شد و طالبان به صورت قطعی به این باور رسیدند که بعد از خروج نیروهای بین المللی آنها می توانند که از طریق ظلم و جنگ و روش نظامی مسئله افغانستان را حل کنند.
سعادتی بیان کرد: در رابطه با مذاکرات استانبول سرمایه گذاری فراوانی صورت گرفت، سازمان ملل وارد عرصه شد، دولت میزبان تلاشهای فراوانی کرد، آمریکاییها نیز تا حدی تلاش کردند و افراد مختلف سیاسی نیز تلاشهای انجام دادند تا دولت افغانستان آمادگی کامل و قاطع برای اشتراک داشته باشد اما متاسفانه بعد از مدت ها بیجوابی، طالبان سرانجام پاسخ منفی خود را اعلام کردند و گفتند که در مذاکرات استانبول شرکت نخواهند کرد.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان گفت: در رابطه با مذاکرات در دوحه با صحبتهایی که مطرح شد سرنوشت آن نیز مشخص میشود و طالبان هنوز هم به این نتیجه نرسیده است که باید مشکل افغانستان با مصالحه حل شود، به همین خاطر در روزهای آغازین در دوحه حدود دو ماه و نیم بحثها در حواشی ادامه پیدا کرد، بحث هایی نظیر مکانیزمها برای ادامه گفتوگوها مطرح شد اما وقتی قرار بود که از حواشی به متن بیایند و بر سر موضوعات اصلی و بنیادین با طالبان از قبیل نحوه اعمال قدرت، نحوه مکانیزم احراز قدرت، نوع نظام سیاسی آینده افغانستان و حقوق اساسی شهروندان افغانستان بحث کنند، طالبان در این عرصه نیز وارد گفتوگوی سازنده نشد و هنوز هم که هنوز است در دوحه تصمیمات جدی و سازنده گرفته نمیشود.
وی ادامه داد: هنوز هم در دو نشست ها و تماس هایی هست که نمیتوان آن را مذاکره نامید چون در اصول مذاکره در قدم اول باید موضوعات اساسی تشخیص داده، سر موضوعاتی بحث شود و در نتیجه در مورد آن موضوعات توافق صورت گیرد.
اسدالله سعادتی افزود: صلح دو طرف دارد و اینگونه نیست که بگوییم در طرف شورای مصالحه تمام مسائل حل شده است در آنجا نیز ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد و تفاوت دیدگاه و مسائل مختلف هست ولی این را با قطعیت می توان گفت که دلیلی بر ناکام ماندن صلح در این طرف نبوده است و طرف دوم صلح، طالبان است که به صورت جدی آماده نبود.
وی اضافه کرد: ذهنیت طالبان در کلیت عمل به این نتیجه نرسیده است که جنگ افغانستان، نزاع افغانستان و مسائل سیاسی افغانستان باید از طریق تفاهم بین دولت و مردم و جریان های سیاسی حل شود و فکر میکند درون جمهوری اختلافاتی وجود دارد بر این عقیده است که اگر نیروهای بین المللی و آمریکایی خارج شوند، دولت افغانستان به تنهایی قدرت دفاع را ندارد، و این باعث شده تا طالبان صلح را به ذهن خود راه ندهد.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان بیان کرد: شورای عالی مصالحه ملی تکلیفی در خصوص انجام اقدامات برای انعکاس و نشر خشونت، جنگها و حمله به مراکز غیر نظامی مکاتب، مدارس، حسینیهها، مساجد و شفاخانه ها که انجام شده است، ندارد.
اسدالله سعادتی افزود: شورای عالی مصالحه ملی به هر دلیلی ملاحظات سیاسی خود را دارد و تلاشش این است بیشتر از اینکه در رابطه با انعکاس خشونت ها، ترورها و قتل ها فعال باشد، اساساً به دلیل ویژگی کار و فلسفه ماموریت اصلی شان تلاش بر این باشد که از نرمش استفاده کند.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان اضافه کرد: موارد گفته شده بیشتر از وظایف حکومت، رسانههای آزاد، جامعه مدنی، مردم و جوانان در عرصه های مختلف است که تا حدودی هم این کارها صورت گرفته است و نیز جنایاتی که در کابل از جانب هر گروه تروریستی که باشد از چشم مردم و از چشم جامعه جهانی پنهان نمانده است و دادخواهی های نسبتاً خوبی در این مورد نیز صورت گرفته است به خصوص این اواخر که به دبستان سیدالشهدا حمله شد.
وی ادامه داد: حمله به مدرسه سیدالشهدا آغاز نسل کشی هزاره نبود و نسل کشی چند سال پیش در زابل آغاز شد و کم کم به اوج خود رسید و همچنین با حملاتی که در شفاخانه ها، زایشگاه ها و نیز در حمله به مدرسه سیدالشهدا انجام شد، دوباره اوج گرفت.
وی افزود: در مورد قتل ها و کشتار اخیر، کار اساسی انجام نشده است به این دلیل که کار اصلی ما بیشتر صلح و ادبیات منعطف است تا پخش بیرحمی ها و کشتار آدم ها اما این کار چه توسط شورای عالی، چه توسط حکومت افغانستان، چه رسانههای آزاد و جامعه مدنی باید صورت گیرد، این کار جزو نیازهای اساسی مردم افغانستان به خصوص مردمی که کشته میشوند است.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان گفت: در روزهای اخیر به موازات حملات خونبار که علیه مکاتب و مساجد صورت گرفته است شاهد اقدامات ای بودیم اما این دادخواهی ها کافی نبود و به خصوص اینکه این دادخواهیها از سمت خود گروه قربانی مطرح میشد درست است که باید دادخواهی کند اما دادخواهی بهتر است که جنبه عمومی به خود بگیرد.
سعادتی گفت: حکومت افغانستان در بخش حملات هدفمند که در واقع میشود گفت مصادیق روشنی از نسل کشی است باید اعتراف کند و ماهیت اصلی این ها را مشخص کند و بپذیرد که این کشتارها جزو نسل کشی است و باید برای دادخواهی، خود حکومت نیز تلاش کند در بحث کشتار جمعی این قربانیان تنها مردم جنگزده نیستند هر چند که آنها به صورت جزئی و کلی آسیب می بینند اما دامنه خشونت ها گسترده است و برای بازتاب این خشونت ها که با هیچ معیار هایی قابل توجیه نیست کار چندان اساسی به صورت هدفمند شکل نگرفته و فقط به صورت خبر و حادثه بیان شده است اما به صورت تحقیق و فیلمهای مستند و گزارشهای تحقیقی نبوده است.
وی ادامه داد: این تحقیق را شورای عالی مصالحه ملی نیز میتواند انجام دهد اما چنانچه گفته شد وظیفه اصلی شورا صلح است و این مهم تا حدودی شده و از طریق شورا نیز انجام داده نشده است.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان بیان کرد: گروههای بینالمللی در سال ۲۰۰۱ در افغانستان حضور پیدا کردند و البته با مکانیزم های خاص که در آن زمان افغانستان زیر تسلط طالبان بود و بعد از حمله ای که به دوگانگی های نیویورک صورت گرفت، آمریکاییها تحت عنوان اصل دفاع از خود با استناد به ماده ۵ منشور سازمان ملل متحد و با استفاده از اساسنامه ناتو به افغانستان حمله کرد ولی سازمان ملل متحد قبل از آن نیز قطعنامه هایی بیرون داده بود که آنها باید به یک شکلی تحت عنوان مبارزه با تروریسم یا دفاع از خود، نیروها را تجهیز میکردند و سپس شورای ملل متحد موضوع را فیصله کرد.
سعادتی افزود: در آن زمان افغانستان بر اساس اصل هفت منشور سازمان ملل متحد مورد حمله در دنیا قرار گرفت و سرانجام به یک توافقنامهای بین افغانستان و آمریکا منجر شد و حضور آمریکا از آن زمان شکل گرفت.
وی بیان کرد: در این سالها امیدواری های بسیار زیادی وجود داشت که تصور میشد تروریسم طالبان شکست بخورد که یکی از اهداف جدی بود و باید دولت با ثبات و دموکراسی در افغانستان شکل بگیرد اما این امید برآورده نشد و نه دولت با ثبات شکل گرفت، نه معیارهای دموکراسی را شاهد بودیم و گروههایی مثل طالبان شکست خورد.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان ادامه داد: طولانی شدن این بحث، خارجیها و آمریکاییها را به این نتیجه رساند که افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید از طریق راه حل سیاسی حل شود مثلاً جامعه ملل تصمیم گرفت که نیروهای بین المللی را بیرون کند.
سعادتی افزود: بیرون رفتن نیروهای بین المللی پیامدهای سریعی در بر داشت از جمله اینکه طالبان احساس کرد، نیروهای آمریکایی را در افغانستان زمین گیر کرده و شکست دادند و آنها را مجبور به بیرون رفتن کردند و این برای طالبان بسیار شادمان کننده بود و نیروهای امنیتی افغانستان زمان خروج نیروهای بین المللی که برای بعضی ها خیلی غیر منتظره بود در یک حالت روانی نامساعد قرار گرفتند، در برداشت.
وی افزود: در کل میتوان گفت پیامد سریع این امر به نفع طالبان بود اما پیامد بلند مدت این خروج به ضرر طالبان خواهد بود و به نفع مردم افغانستان و دموکراسی خواهان خواهد بود زیرا سرانجام با خروج نیروهای خارجی از افغانستان حتی همان توجیه نادرست که گاهی اوقات علیه اشغال می جنگند و جهاد میکنند از دست طالبان گرفته میشود و جنگ طالبان به عنوان یک جنگ و نزاع بر سر قدرت طلبی تنزل پیدا میکند و به این دلیل طالبان به لحاظ گفتمانی و استدلالی که پشت خشونت شان ارائه می کردند و ذهنیت مردم مسلمان افغانستان سوء استفاده میکردند دچار اشکال خواهد شد.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی بیان کرد: برای افغانستان حضور فیزیکی نظامیان خارجی اهمیت داشت اما آن چه که مهمتر است این است که آیا جامعه بین المللی و متحدین افغانستان در بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، حکومتی، نظامی و امنیتی، حمایت خود را از افغانستان ادامه می دهند یا خیر اگر پاسخ مثبت باشد که حمایت خود را ادامه میدهند و به این صورت خلع فیزیکی خروج نیروهای بین المللی چندان قابل ملاحظه نیست و مردم افغانستان با حمایتهای سیاسی اقتصادی جهان می توانند از خود دفاع کنند.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان اضافه کرد: وقتی پیشرویهای موقتی که حاصل خروج نیروهای بینالمللی است، متوقف شود و طالبان به این نتیجه برسد که از طریق ظلم و جنگ و کشتار نمیتوان اراده یک ملت را از بین برد در این صورت طالبان احتمال دارد که به صورت واقعی بر میز مذاکره حاضر شود و گفتوگو کند تا مسائل بنیادین و اساسی در آنجا مطرح شود و بر سر آنها بحث صورت گیرد.
وی بیان کرد: مسائل اساسی و بنیادین شامل مواردی از جمله نحوه و مکانیزم احراز قدرت، نحوه اعمال قدرت است که در اینجا بحث عدالت، برابری، حقوق شهروندان، حقوق زن، حقوق بشر و همه این مسائل مطرح میشود و همچنین بحث نحوه و نوعیت نظام سیاسی و برخی مسائل دیگر از قبیل ادغام مجدد و خلع سلاح نیروهای نظامی است که در هر صلحی وجود دارد.
معاون سیاسی شورای عالی مصالحه ملی افغانستان گفت: باور ما این است که این پیشروی ها متوقف میشود و در بعضی مناطق مشکلات وجود داشته و روحیه شکستخورده وجود دارد اما به کاملی اشاره میشود که در این چند سال این مورد به تدریج باعث تضعیف نظام شده است و با درد باید به آن اشاره کرد و آن این بوده که نگاه قومی در سطح نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان حاکم شد و منازعات جهانی که در جبهه جمهوریت وجود داشت این منازعات قومی برای تضعیف چهره های قومی و سیاسی در اکثر افراد کارکشته و نظامی از صفوف نیروهای امنیتی را کنار گذاشت و خانه نشین کرده و کسانی در رهبری نیروها گماشته شدند که اولاً تجارب جنگ نداشتند و ممکن است علایق دیگری داشته باشند و خدمه های فرماندهی نتوانستند از عهده این کار برآیند.
سعادتی در پایان تصریح کرد: امید است که دولت آهسته آهسته از خواب بیدار شود و بر نیروهای محلی، امنیتی، سیاسی و جهادی نقش بدهند، به حکومت محلی و والیها اهمیت داده شود و به جای انتخاب افراد ناکارآمد افراد کارآمد در راس امور قرار داده شوند و جلوی طالبان گرفته شود که اگر نشود ممکن است نظام داخلی از بین برود و کشور رو به فروپاشی رود.