اصول فقه، حجت علمی را تمام میکند
رئیس مؤسسه آموزش عالی اجتهاد گفت: اصول فقه ریشه اصلی کار است که مباحث فقهی را در هر موضوعی تنظیم کرده و حجت علمی را تمام میکند، حجتی که موردپسند الهی واقع میشود و پسند قرآن و سنت پیامبر گرامی اسلام است.
وی افزود: مباحث نوپیدا و مصطلحه در علم اصول باید جنبههای ریشهای آن پالایش شود و سپس احکام فقهی آن مستقیماً از طریق اصول فقه قوی باید بتواند موازین فقهی را روشن و بیان کند، عالمان بزرگ از گذشته تاکنون به این مسئله پرداختند که آیا عقل میتواند در احکام فقهی، اخلاق و تشریع نظر بدهد؟ آیا عرف میتواند در همراهی با عقل درباره مسائل صحیح عرفی اظهارنظر عملی و مصداق عملی را روشن کند.
آیت الله فقیهی یزدی گفت: عدهای بر این باور بودند که عقل میتواند جزئی از ادله باشد و عدهای دیگر کاملاً مخالف هستند و بر این باورند که عقل نمیتواند به این مباحث نزدیک شود مگر اینکه شرع آن را تأیید کرده باشد و آن موازین عقلی اگر مورد تأیید شرع باشد، صحیح است اما اگر تأیید نشود خود به خود نمیتواند جایگاه تشریع پیدا کند.
وی با اشاره به نظریه مرتکزات شرعی آیتالله بهجت، از عرفا و مراجع عظام تقلید شیعیان اظهار کرد: مرتکزات متشرعه، به معناى معلومات، باورها و آگاهىهایى است که به سبب زندگى کردن و نشو و نما در میان متشرعه، به مرور زمان در عمق ذهن اهل شرع جاى گرفته است، که معمولاً موجب پیدایش سیره متشرعه مىشود.
آیت الله فقیهی یزدی با اشاره به نظریه منطقةالفراغ بیان کرد: به اعتقاد شهید صدر منطقةالفراغ (قلمرو قانونگذاری توسط حکومت اسلامی) تنها در حوزه مباحات، به معنای عام (شامل مستحبات، مکروهات و مباحات در معنای خاص) است و به هیچ عنوان مستلزم نقص در شریعت نیست.
وی افزود: با جمع بین این دو نظریه مهم به این نتیجه رسیدیم، آنجا که مباحث عقلی منطبق بر موازین شرعی باشد، بهگونهای که مباحث شرع به یکدیگر متصل شوند، ارتباط همه مسائل شرعی با یکدیگر برقرار شده؛ درواقع اگر جایگاه عقلی در این مسئله حفظ شود، این ارتباط برقرار میشود. آنجا که مسئله علمی مطرح و ثابت میشود باید همه به آن احترام بگذارند، پس هر جا که مباحث عقلی انسجام همه مباحث فقهی را انجام میدهد، نظریه علمی و عرفی جایگاه حقیقی دارد و این مقوله پشتوانه شرعی دارد.
آیت الله فقیهی یزدی با اشاره به جایگاه تخصصی و عقلانیت یک موضوع و مشروعیت آنچه که حقیقت شرع بیان میکند، اظهار کرد: اگر عقل، جایگاه خود را بیان کند، مشروعیت دارد؛ شکل دوم آن است که مستقلاً در یک مستقلاتی بدون اینکه هماهنگی مسائل شرعی را رعایت کنیم، به جنبه عقل تنها توجه شود و بدون هماهنگی با مسائل شرع این اتفاق بیفتد.
وی بیان کرد: فقیهان بزرگ مخالف نظریه دوم هستند و هم بر کلیات و هم بر جزئیات آن اشکال وارد کردند، در نهایت ما با نظریه اول بیشتر سر و کار داریم. گاهی اوقات مطلب برای یک فقیه روشن میشود اما صدمهها و آسیبهای دیگری برای بشریت بهوجود میآورد که در اینجا دیگر آن مطلب ضرورت ندارد.