یادداشت
مجلس خبرگان رهبری و اهداف کلیدی حکمرانی اسلامی
رییس دانشگاه قم طی یادداشتی نوشت: رهبر معظم انقلاب همزمان با آغاز دور جدید مجلس خبرگان رهبری، بیانیهای را صادر کردند در عین اختصار حاوی راهبردها، نکتههای مهم و مطالب بیسابقهای بود، امیدوارم اعضای مجلس خبرگان رهبری با تأمل درباره این پیام وظایف خود را در تبیین و تشریح نظام سیاسی اسلام و جمهوری اسلامی، فلسفه وجودی مجلس خبرگان در نظام حکمرانی اسلامی و برتری نظام مردمسالاری دینی بر سایر نظامهای سیاسی بهدرستی انجام دهند.
به گزارش واحد خبر روابط عمومی دانشگاه قم به نقل از ایکنا قم، حجتالاسلام والمسلمین احمد حسین شریفی، رئیس دانشگاه قم طی یادداشتی نوشت: شهادت آیتالله رئیسی، رئیسجمهور خدوم و مخلص و خستگیناپذیر در تاریخ جمهوری اسلامی با شروع دوره جدید مجلس خبرگان رهبری مصادف شد، بهمناسبت شروع این دوره رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۳۱ اردیبهشتماه بیانیهای را صادر کردند و در صحن علنی مجلس خبرگان مطرح شد که در عین اختصار حاوی راهبردها، نکتههای مهم و مطالب بیسابقهای بود.
با وجود شرایط کنونی جامعه که ذهن و ضمیر مردم به حق درگیر از دست دادن یک رئیسجهمور جهادی و خدوم است؛ توجه کافی به این بیانیه نشده است و امیدوارم اعضای مجلس خبرگان رهبری با تأمل درباره این پیام وظایف خود را در تبیین و تشریح نظام سیاسی اسلام و جمهوری اسلامی، فلسفه وجودی مجلس خبرگان در نظام حکمرانی اسلامی و برتری نظام مردمسالاری دینی بر سایر نظامهای سیاسی بهدرستی انجام دهند.
تبیین کارکردهای مجلس خبرگان رهبری برای نسل جوان
در بخش اول پیام، رهبر معظم انقلاب به تشریح فلسفه وجودی و کارکردهای منحصر بهفرد مجلس خبرگان رهبری در نظام حکمرانی اسلامی میپردازد و در مجموع پنج کارکرد مهم این مجلس را در نظام مردمسالاری دینی تشریح میکند که اولین نکته را اینگونه بیان میکنند: مجلس خبرگان رهبری از پایههای اصلی نظام اسلامی مردمسالار است.
کارکردهای دیگر این مجلس شامل تضمینکننده سلامت و استمرار نظام اسلامی و عهدهدار یکی از برترین نقشها در استحکام زنجیره پولادین نظام اسلامی است؛ مجلس خبرگان رهبری مظهر مردمسالاری اسلامی است و عهدهدار گزینش رهبر طبق معیارهای اسلامی است، انتظار میرود اعضای این مجلس که عموماً از اندیشمندان و صاحبنظران در حوزه فلسفه سیاسی و اسلامی هستند به تشریح، تبیین و روشنگری این کارکردها در میان نسل جوان، مردم، دانشگاهیان و تحصیلکردگان بپردازند.
در بخش دوم این پیام، مقام معظم رهبری به تبیین مشروعیت و مقبولیت نظام حکمرانی اسلامی اشاره میکند و ایشان رابطه متقابل مشروعیت و مقبولیت در نظام اسلامی را تشریح میکند و یک نشانه و معرف آشکار از جمهوری اسلامی در نظام مردمسالاری دینی را معیارهای اسلامی و گزینش مردمی معرفی میکنند و حکمرانی در نظام اسلامی را بشری و اهداف را الهی خواندند.
در بخش سوم این پیام به ترسیم اهداف حکمرانی اسلامی و همچنین شیوهها و کنشهای حکمرانی در نظام اسلامی اشاره شده است و شش اهداف مهم در ترسیم حکمرانی اسلامی را بیان کردند، برقراری عدالت، حفظ و ارتقای کرامت انسان، آبادی زمین، پربار کردن زمان که اشارهای به اوقات فراغت جامعه مدرن دارد که تاکنون یک فیلسوف اسلامی به این موضوع اشاره نکرده است. پنجمین هدف شکلدهی به زندگی توحیدی و زمینهسازی برای عروج آدمی به قرب خداوند بهعنوان ششمین هدف ذکر شده است.
رهبر معظم انقلاب اولین شیوه حکمرانی را بهرهگیری از خرد و تجربه جمعی معرفی میکند؛ دیکتاتوری فکری و مدیریتی در نظام اسلامی بیمعناست، در نظام اسلامی باید از خرد و تجربههای جهانی و فردی استفاده کرد و بهترین شیوه حکمرانی بهکار گرفتن افکار، زبانها، بازوهای توانمند و گامهای استوار آحاد مردم است و باید ساختارها و سختافزار لازم جهت تحقق این دو شیوه حکمرانی اجرا شود.
رهبر معظم انقلاب در بخش چهارم این پیام همه مردم را به مقایسه اهداف و شیوههای حکمرانی اسلامی با نظام لیبرالی دعوت میکند، درواقع حکمرانی اسلامی تدبیری هوشمندانه و هدیهای اسلامی و قرآنی به انسان است که توانسته به زیبایی دین و عقلانیت، شریعت و عقلانیت، غیب و شهود را با یکدیگر هماهنگ و همجهت کند و این یکی از مهمترین تدابیر اسلامی حکمرانی در جامعه است و یکی از راههای فهم این الگوی شگفتانگیز در عرصه سیاستورزیهای کلان اجتماعی را میتوان با تأمل در واقعیتهای تلخ جوامع دینستیز یا دینگریز مشاهده کرد.
اعضای مجلس خبرگان رهبری باید فهمی عمیق از نظام لیبرال دموکراسی و سایر نظامهای دینگریز یا دینستیز داشته باشند و همچنین قدرت مقایسه این نظام را با جامعه مردمسالاری دینی داشته باشند و بتوانند در این مقایسه، جذابیت برتر حکمرانی در عرصه سیاستورزیهای کلان اجتماعی را از دیدگاه اسلام و قرآن را در مقابل سیاستهای دینستیز تبیین کنند و افق دید در تبیین فلسفه سیاسی اسلام و مدل حکمرانی اسلامی را باید جهانی کرد.
بخش پنجم که مهمترین بخش پیام محسوب میشود به تبیین وظایف علمی و عملی اعضای مجلس خبرگان رهبری در گستره جهانی اشاره میکند و دو وظیفه علمی و عملی اعضای این مجلس شامل تبیین جهانی و بینالمللی ناکارآمدی نظام لیبرال دموکراسی و نشان دادن عملی و علمی الگوی نظام جامعه اسلامی به دنیا میداند؛ درباره وظیفه اول در راستای تبیین جهانی تجربه شکستخورده نظامهای مدعی عدالت یا آزادی ولی بیگانه از معنویت دینی است که با وجود مجسمه آزادی و فریاد عدالتخواهی دروغین چه پیامدهای ناخوشایندی برای مردمان خود داشته است.
میتوان برای اثبات شکست نظامهای دینستیز به توضیح و تبیین ظلم، تبعیض و فساد فزایندهای که محصول این نظامها است پرداخته شود. بهعنوان نمونه، غزه نمونهای از نفاق و دورویی نظامهای لیبرالی را به تصویر کشیده است و باید پشتیبانی و حمایت نظامهای لیبرالی از این گرگ خونخوار را برای مردم تشریح کرد و همانطور که میبینیم با اندکی روشنگری دانشجویان و اساتید آمریکایی به حمایت از فلسطین و غزه روی آوردند، پس تبیین و روشنگری بهخصوص در میان نسل جوان بسیار حائز اهمیت است.
ضرورت ارائه عالمانه و محققانه از حکمرانی اسلامی
باید پیامدهای نظام لیبرالی را در حوزههای اجتماعی، خانوادگی، اخلاقی و رسانهای را بیان کرد و نمونهای از این پیامدها نابودی امنیت اخلاقی جهانی، سستبنیان کردن خانواده، فرو کاستن از شرافت زن و جایگاه همسری و مادری وی در خانواده، غلبه جهتگیری غلط و مغرضانه بر آگاهسازی صادقانه در رسانهها و بسیاری از گرههای کور دیگر را که در گستره نظام لیبرال دموکراسی پدید آمده برای مردم توضیح داد که تشریح و تبیین درست و عالمانه از این مسائل میتواند معنی آزادی و حقوق بشری غربی را آشکار کند.
یکی دیگر از وظایف مهم اعضای مجلس خبرگان از نظر رهبر معظم انقلاب ارائه عالمانه و تبیین محققانه یک طرح جامع، استوار و گرهگشای حکمرانی اسلامی در گستره جهانی است، باید با زبان جهانی و علمی به تشریح این طرح مدیریتی پرداخت و یکایک کارگزاران نظام جمهوری اسلامی باید در عمل و گفتار، حقیقت حکمرانی اسلامی را به مشتاقان حقیقت در سراسر دنیا نشان دهند؛ یکی از نمونههای آن طریقه خدمت سیدالشهدای خدمت، آیتالله رئیسی است که علیرغم تمام مشکلات، طعنهها و نفرتپراکنیها جلوهای از مدیریت اسلامی را به دنیا عرضه کرد؛ ریاست شهید رئیسی از آیتالله رئیسی زنده قویتر خواهد بود و از حالا معیار انتخاب و سنجش عملکرد دولتها تا دهههای آینده تغییر پیدا کرد.